پريساپريسا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

پريسا دردونه مامان و بابا

شب اخر با دخترم

سلام عزيز دلم امشب اخرين شبيه كه شما تو دلمي از فردا مياي تو بغلم اصلا باورم نميشه امروز رفتم دكتر سونو رو ديد واسه فردا تاريخ داد اصلا امادگي نداشتم اما از خدا خواستم هرچي صلاحه پيش بياد مطمئنم خدا و امام رضا و امام جواد تنهامون نميذارن همون طور كه تولد امام رضا بي بي چكم مثبت شد فردا هم تولد پسرشه ازش خاستم كمكم كنه شيطون مامان شب اخري خوب دلمو ميسوزوني با تكونات از فردا دلم برا تكونات تنگ ميشه قربونت برم ايشالا فردا به سلامتي مياي تو بغلم و دختر ارومي هستس شبت بخير ماماني.بووووووووووووووووووووووس ...
19 خرداد 1392

تولد دختر قشنگم

سلام مامان بلاخره شما 31 ارديبهشت ماه پا به اين دنيا گذاشتي و شدي همه زندگي من و بابايي صبح روز زايمان با ماماني و بابايي و دايي و مامان بزرگ رفتيم بيمارستان البته قرار بود قبلش بريم حرم امام رضا و سلامي عرض كنيم و بعد بريم اما چون دير شده بود دايي ما رو برد دور حرم و از دور سلام داديم و از امام رضا خواستم تو اون روز عزيز تولد امام جواد شما سالم و سلامت بدنيا بياي خلاصه رفتيم بيمارستان يكم استرس داشتم اخه من تا حالا بيمارستان نرفته بودم حتي يه سرم هم نزده بود اما همش صلوات ميفرستادم و از خدا كمك ميخواستم از همه خدافظي كردم و بعد تنهايي رفتم اتاق زايمان چند نفر ديگه هم بودن و اكثرا مثل من بچه اول و استرس داشتن تا ساعت 8 اونجا بوديم و چك...
19 خرداد 1392
1